مرد افغانی رقیب عشقی خود را در تهران به قتل رساند
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۸۴۷۷۰
به گزارش همشهری آنلاین، نهم دی امسال مردی با پلیس ۱۱۰ باقر شهر تهران تماس گرفت و اطلاع داد مردی در خیابان با چاقو زخمی شده و بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده است. ماموران در بیمارستان حاضر شده و از روی مدارک هویتی او فهمیدند ظهیر نام دارد و تبعه افغانستان است.
درتحقیقات بعدی خانوادهاش شناسایی شدند و برادرش به ماموران گفت: او از یک سال قبل برای کار به ایران آمده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی تصویر او را به خانواده مقتول نشان دادند آنها تایید کردندکه او همان نعیم مظنون پرونده است؛ بنابراین قاتل جوان تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا اینکه دو روز پیش در ساختمان نیمهکارهای در جنوب شهر بازداشت شد. او در تحقیقات اولیه مدعی بود اشتباهی بازداشت شده، اما وقتی فهمید فیلم دوربین مداربسته تصویر ضربههای مرگبار او را ثبت کرده است سکوت خود را شکست و با اعتراف به قتل ظهیر گفت: یک سال و نیم قبل عاشق دختری از طایفه دیگری در روستایمان شدم، اما ظهیر کاری کرد نتوانم با او ازدواج کنم. او حتی باعث دعوای دو طایفه شد.
کینه شدیدی از او به دل گرفته بودم و چند مرتبه خواستم در افغانستان او را به قتل برسانم که موفق نشدم. دو ماه قبل از طریق همشهریهایم متوجه شدم در شهرری در ساختمانی کار میکند. برای اجرایی کردن نقشه قتل او قاچاقی به ایران آمدم. با دو دوستم او را در خیابان یافتیم که به او حمله کردیم و کتکش زدیم و بعد با ضربههای چاقو او را کشتم. همدستانم فرار کردند و حتی از آنها بی خبرم.
متهم پرونده با اعتراف به قتل روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات از او ادامه دارد.
کد خبر 733161 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان برچسبها قتل - قاتل حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: قتل قاتل حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۸۴۷۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمینگیر شد؟
تپه سیف که با گذشت زمان بارها تغییر نام داده و امروز هیچ اثری از آن باقی نمانده به حد فاصل خیابان فرزانه فعلی تا میدان آزادی گفته میشد و آنطور که قدیمیها نقل میکنند این اراضی وسیع را یک تپه پوشش داده بود. محمدباقر حسینمردی، یکی از قدیمیترین اهالی طرشت که به طایفه حسینمردیها تعلق دارد، میگوید: «وجود تپه سیف در منطقه درشت قدیم این خاصیت را داشت که وقتی سیل میآمد از دو طرف تپه جاری میشد و روستای طرشت را ویران نمیکرد. احتمالا به همین دلیل اسم تپه را سیف گذاشتند، چون همچون شمشیر جریان آب را میشکافت و به دو بخش تقسیم میکرد.»
به گزارش همشهری آنلاین، تپه مشهور محله طرشت تا اواخر دهه ۴۰ پابرجا بود، اما از ابتدای دهه ۵۰ که ساختوسازها در پایتخت سرعت گرفت جای خودش را به خانهها و آپارتمانهای مسکونی داد و امروز هیچ نشانی از آن باقی نمانده است. تپه سیف برای اهالی طرشت و در مقیاسی بزرگتر برای تهراننشینها، اهمیت تاریخی هم دارد، چراکه در یک برهه تاریخی اقامتگاه موقت طغرل سلجوقی، بنیانگذار سلسله سلجوقیان، هم بوده است.
حسینمردی با نقل روایتی در این باره میگوید: «طبق روایتی که نسل به نسل منتقل شده و در کتاب «مشایخ فقه و حدیث در جماران، کلین و درشت»، تالیف عزیزالله عطاردی، به آن اشاره شده، طغرل با شرط ادامه پرداخت مالیات از طرف سرزمینهای شرقی، دختر خلیفه بغداد را به عقد خودش درمیآورد. بعد از این ماجرا راهی ری میشود تا مقدمات مراسم ازدواج را مهیا کند و بین راه در منطقه درشت یا طرشت امروزی، به قول معروف اردو میزند. تپه سیف در آن روزگار موقعیت توچال امروزی را داشته و در بلندی بوده و طغرل در تپه سیف به ری احاطه داشته است. طغرل در انتظار رسیدن همسرش به درشت بود، اما همان شب به خواب ابدی رفت و همان جا درگذشت.»
درباره تپه سیف روایتهای تاریخی مختلفی نقل میشود که برخی از آنها شفاهی است و نسخه مکتوب ندارد. قدیمیهای طرشت نقل میکنند که ناصرالدین شاه وقتی به ولیعهدی رسیده به طرشت آمده و از بالای تپه سیف به این قریه خوش و آب هوا نگاه کرده است. بعد هم نام این منطقه سرسبز را از همراهانش پرسوجو کرده و بعد از این ماجرا چند بار دیگر به روستای ییلاقی درشت رفته تا در باغهای وسیع این منطقه ییلاقی اتراق کند.